کد مطلب:90395 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:144

پرواپیشگان آرزویشان کوتاه است











«تراه قریبا آمله»

واژه ها

تری: دیدن، رویت نمودن كه از افعال قلوب و متعدی به دو مفعول و به معنای رویت و دید باطن، نزدیك، امل و آرزو و جمع آمال است.

ترجمه: یعنی با دید باطن و چشم دل او را كوته آرزو، می بینی و این تجسم پارسایی و زهد اوست.

شرح: پس از بیان اوصاف پرواپیشگان در مجموع و علامت و نشانه ها در یكایك آنها، به عینیت صفات پرداخته، به این معنا كه پس از شناخت علامتها، به ذی العلامه توجه نموده به سراغ آن باید رفت، از اینرو می فرماید او را كوتاه آرزو می بینی. از این پس مقام، مقام تعریف و تمجید نیست و از توصیف و علامت گذشته است، تا حال شناخت در تطبیق صفت بر موصوف و نشانه به صاحب نشانه بود كه با دید چشم صورت می گرفت، اما از این به بعد در طی چند جمله، سر و كار با دید قلب است. كه

[صفحه 386]

شناسایی را به عهده دارد.

امیرالمومنین علیه السلام در نخستین گامی كه به سوی زهد برمی دارد، از كوتاهی آرزو یاد نموده و می فرماید: «الزهاده قصر الامل.»: فروغ زهد و پارسایی در كوتهی آرزوست، به این معنا كه واقعیت زهد، با آرزوی طولانی، هرگز قابل جمع نیست، از اینرو هر فرد متقی، به این حقیقت رسیده كه سر سلسله ی فضائل زهد و پارسایی است و آنهم با آرزوی دراز تحقق پذیر نیست، او درد را شناخته و درمان نیز می داند، از آن پس با كوتاهی آرزو، نقطه ی تحیری برای او وجود ندارد و در جمع فضائل حضور می یابد. او می داند كه آرزوهای طولانی، حلقه ی محاصره را بر انسان تنگ گرفته، فعالیت و تلاشها را به امور دنیوی محدود می كند كه جز شكست این حلقه، راهی به مدارج كمال وجود نخواهد داشت. در اینجا یك سوال مطرح است و آن اینكه آیا مراد از «قریبا امله» این است كه مومن آرزویی ندارد، چه كوتاه و چه طولانی؟ چرا كه آرزومند بودن كار خطرناكی است و این معنا به این تعبیر (قریبا امله) درآمده است، اگر این معنا مراد باشد، با واقعیت امر مخالف است، زیرا زندگی در گام اول، به آرزو نیاز دارد و اگر آرزو نباشد، نشاط و تحرك وجود نخواهد داشت و اگر حركت و تلاش نباشد، سنگی بر سنگ دیگر قرار نمی گیرد.

و انسان منهای آرزو، موجودی جامد بوده و كارآیی ندارد.

در حدیث است كه پیامبر فرمود: «الامل رحمه لامتی و لولا الامل ما رضعت والده ولدها و لاغرس غارس شجرا»: آرزو برای امت من رحمت است. اگر آرزو نبود مادری فرزند را شیر نمی داد و نهال كاری نهالی را بر زمین نمی زد.

اگر آرزو برای آدمی ضرورت حیاتی دارد، كوتاه و طویل آن چه فرقی دارد؟ جواب این پرسش این است كه نكوهش، در امل و آرزو نیست و در اینكه آرزو یك امر حیاتی است، قابل انكار نخواهد بود، آنچه در این بین خطرناك است، تعلق آرزو

[صفحه 387]

به امور دامنه دار است كه آدمی را در محاصره كشیده، اندیشه ها و تفكرها را در این راه محدود می كند و از این پس به فكر آینده (آخرت) نمی افتد و تدارك ما یحتاج را نخواهد نمود.

امیرالمومنین علیه السلام در خطبه ی 42 از نهج البلاغه به همین معنا و خطر موجود در آن اشاره نموده و می فرماید:

«ایها الناس، ان اخوف ما اخاف علیكم اثنان اتباع الهوی و طول الامل فاما اتباع الهوی فیصد عن الحق و اما طول الامل فینسی الاخره.»: ای مردم، ترسناك ترین چیزی كه از آن بر شما بیمناكم دو چیز است، یكی پیروی هوای نفس و دیگری آرزوی طولانی، اما پیروی از هوای نفسانی شما را از پذیرش حق بازمی دارد و طول آرزو، آخرت را از یاد شما می برد.

یكی از دو چیزی كه امیرالمومنین علیه السلام از آن بر همه ی مردم خوف دارد، آرزوی طولانی است، به این علت كه موجب فراموش كردن آخرت می گردد، زیرا معنای آرزو «امل» تعلق نفس به امر محبوب در مستقبل است و با طمع و رجاء (امید) در اصل معنا مشترك می باشد، با این تفاوت كه «امل» در بیشتر موارد، به امور بعید الحصول، تعلق می گیرد، ولی طمع به امور قریب الحصول اختصاص دارد و رجاء در امر مردد، بین این دو معنا استعمال می شود.

بنابراین آرزو «امل» توقع امور دنیوی است كه به زمان بیشتر، در آینده ی غیر معین نیاز دارد و این توجه یك طرفه، مستلزم دوری و عدم تمایل به امور اخروی است، به این معنا كه توجه یك جانبه، صور امور اخروی را از ذهن محو می كند و این همان مفهوم فراموشی است كه با خطری عظیم روبروست و قیامت را از یاد می برد.

بعضی دانشمندان، علت طول آرزو را محبت دنیا می دانند، به این بیان كه آدمی در تعلق به لذتهای دنیوی و انس به آن، آنچنان است كه مفارقت آن لذتها برایش سنگین

[صفحه 388]

و در مداومت آن می كوشد، بدین جهت از یاد مرگ كه سبب جدایی از آن لذتهاست، به دور افتاده و همیشه تمنای بقای آنها را دارد و این تمنا مستلزم تحصیل اموال، باغ، تفریحگاه و نظایر اینهاست، در این میان، تمام فكر خود را متوجه این امور نموده و از یاد مرگ به صورت كلی دور می افتد و اگر گهگاهی، به فكر مرگ و یاد آخرت بیفتد و در صدد تدارك مافات باشد، آن را به تاخیر انداخته و از این ماه به آن ماه و از این سال به آن سال حواله می نماید، تا اینكه جوانی، از دست رفته و به پیری و فرتوتی گام نهد و از آن پس نیز می گوید: هنوز دیر نشده بگذار این پسر را داماد كنم و آن دختر را عروس و این خانه را بنیان نمایم و از آن سفری كه قصد دارم برگردم و همچنین از هر شغلی كه فراغت یافت، به كار دیگری مشغول می شود و ناگهان مرگ فرامی رسد و مهالت ها از دست می رود، در حالی كه او نه زادی تهیه كرده و نه عملی صورت انجام داده است!

گفته اند: اسامه بن زید، كنیزی را به صد دینار خرید و مهلت پرداخت ثمن را تا یك ماه قرار داد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جریان این معامله را شنیده و فرمود: شما مردم، از سامه تعجب نمی كنید كه كنیزی را خریده و ثمن او را تا یك ماه به تاخیر انداخته است، پسر زید، آرزوی طولانی دارد.


صفحه 386، 387، 388.